یه روز ...
بعدازظهر با مامانم میریم خونه ی جاریم، تازه خونه درست کردن ، واسه چشم روشنیشون. شب هم خونه ی عمه کوچیکه ی من دعوت داریم بصرف شام . الانم داریم میریم خونه ی به قول آریا ،آنا . یه کم برف اومده و هوا سرده ولی سردتر از دوشنبه و سه شنبه نیست. دوستتون دارم پسرای گلم ...